داغ تو را جنون کنم دیده ز اشک خون کنم با تن پاره چون کنم
جان پدر کجاستی جان پدر کجاستی
شعر به خون نشسته ام ساز دل شکسته ام
شعر به خون نشسته ام ساز دل شکسته ام
سوی من آ که خسته ام سوی من آ که خسته ام
جان پدر کجاستی جان پدر کجاستی ...
این دل مبتلا شده با غمت آشنا شده
این دل مبتلا شده با غمت آشنا شده خون به دل خدا شده
جان پدر کجاستی جان پدر کجاستی ...
پرده ی غم را بدرم سوختی و شعله ورم
پرده ی غم را بدرم سوختی و شعله ورم
حاصل خون جگرم حاصل خون جگرم
جان پدر جان پدر جان پدر کجاستی
مویه به سووشون کنم مویه به سووشون کنم
داغ تو را جنون کنم جنون کنم داغ تو را جنون کنم جنون کنم
داغ تو را جنون کنم جنون کنم دیده ز اشک خون کنم مویه به سووشون کنم
جان پدر کجاستی جان پدر کجاستی ...
این دل مبتلا شده با غمت آشنا شده
این دل مبتلا شده با غمت آشنا شده
خون به دل خدا شده